امروز : شنبه, ۴ تیر , ۱۴۰۱ - 24 ذو القعدة 1443
- از نفوذ بهائیت تا توهین به اسلام در هند
- نگاهی به رویکرد افراطی انجمن حجتیه در تازهترین شماره روشنا
- معرفی دستاوردهای فرهنگی کلیمیان در نمایشگاه کتاب
- نگاهی فلسفی به عرفانهای نوظهور در «رهگذر پر آشوب»
- گسست فرهنگی مهمترین هدف جریان بهائیت است
- در ادامه طرح «توافقنامه ابراهیم»؛ احداث نخستین محله یهودینشین در امارات متحده عربی
ترجمه و انتشار کتابی از غزالی با حمایت مأذون خارجنشین
ماجرای ارادت دراویش نعمتاللهی گنابادی به «احمد غزالی» و انتساب سلسله خود به این شخصیت، طی سالهای اخیر، رنگ و بوی جدیتری گرفته؛ از تلاش برای برگزاری همایش و بزرگداشت تا ترجمه و بازنشر کتب وی که به تازگی با حمایت «مصطفی آزمایش»، مأذون خارجنشین و پرحاشیه فرقه صورت پذیرفته.
این مسئله از دو بعد قابلتأمل است:
1. افشای ماهیت حقیقی دراویش نعمتاللهی سلطانعلیشاهی: بهراستی، هیچ تحلیل و واکاوی نمیتواند تا این اندازه برای پردهبرداری از ماهیت فرقه مشارالیه، گویا و قانعکننده باشد. اصرار دروایش برای احیای نام احمد غزالی و البته انتساب خویشتن به شخصیتی جنجالی که به سبب مواردی چون تقدیس ابلیس، نقش پررنگ در تشکیلاتی شدن تصوف(برون شدن از زوایا و سلسلهسازی) و در نهایت، شاهدبازی، شهره بوده و طیف گستردهای از منتقدان را به کندوکاو اندیشهاش واداشته(۱)، ما را از قلمفرساییهای تحلیلی و استدلالی، رهانده و بارزترین نمود قرابت اعتقادی با چنین شخصیتی است که صرفنظر از صحتو سقم انتقادات فوق، دستکم با اقوال و افعال خویش، مجالی برای تردید جدی در نوع -بهاصطلاح- سلوک عرفانیاش میگشاید؛ درست، همان سیر و طریقتی که امروز نیز در منش و فعل اخلاف وی مشاهده میشود. بدینسان، شاید افراطیون بار دیگر –خواسته یا ناخواسته- نقاب از چهره برداشتند.
2. تلاش برای آلوده ساختن ساحت عرفان ناب اسلامی؛ دیگر بعد درنگ، کوششهای همیشگی برخی جریانهای فکری برای ورود ناخالصیها به عرفان ناب اسلامی و آلایاندن آن به انواع بدعتها و انحرافات است. چنانچه در این مورد نیز احیای احمد غزالی(سنیمذهب) به عنوان یکی از نمایندگان عرفان اسلامی و الگوسازی از وی با وجود تمام تناقضات موجود در اعتقادش به تقدیس ابلیس یا سماع با نص صریح کلام وحی الهی و اصول شریعت، گامی است در همین مسیر. صدالبته که تأثیر غزالی بر ادبیات عرفانی و آنچه عرفان عاشقانه خوانده میشود، انکارناپذیر است، لیکن از دیگر تأثرات وی،علیالخصوص در زمینه تغییر ماهیت تصوف و بسترسازی برای فرقهگرایی و سلسلهسازی از یکسو و ابلیسستاییاش از سوی دیگر، نباید غافل بود. اساساً الگوقرار دادن شخصیتهای دارای دو سر طیف موافق و مخالف ، آنهم در حوزه حساسی چون سلوک عرفانی، امری است خطیر و با وجود غنای عرفان اسلامی در برخورداری از مظاهر سلوک و عرفای عامل، چرا باید بر فردی با این عقبه فکری و پروندهای از انتقادات عقلی و نقلی، تأکید کرد؟
پینوشت:
۱. برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه رجوع شود به مقاله : نسبت غزالی با عرفان اسلامی، فصلنامه روشنا، ش ۷۶، ص۶۶.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.