امروز : دوشنبه, ۶ بهمن , ۱۳۹۹ - 9 جماد ثاني 1442
- عینالملک دنبال کشف نظامی بود که شیعه اثنیعشری نباشد!
- توضیح وزارت ارشاد درباره لغو مجوز بازارچه خیریه ارامنه تهران +ویدیو
- بسترسازی برای قطبیت از رهگذر پیادهسازی تئوری «شبکهای از مسلمانان میانهرو»
- شناسایی شبکه هنجارشکن بهاییت در فارس
- خشونتگرایی وجه مشترک فرقههای سیاسی
- سوء استفاده از الفاظ برای پیشبرد اهداف مغرضانه
تصوف سیاسی
تصوف در سیر تطور خود پس از خروج ار قالب انزواگرایی، ابتدا به مکتبی علمی و در ادامه به جریانی اجتماعی تبدیل شد و درست از این زمان به بعد بود که با حوزه سیاست مرتبط گردید. درواقع، تبدیل شدن تصوف به یک جریان اجتماعی – هرچند داعیه قدرت سیاسی هم نداشته باشد – موجب شد تا از نظر قدرت سیاسی به مثابه یک رقیب بالقوه نگریسته شود. موقعیت اجتماعی ویژه صوفیان و بهویژه قطبهای صوفی، حقیقتاً برای اهل قدرت و سیاست، خطرآفرین بود. یک قطب صوفی را در نظر بگیرید که به هنگام ورود به هر شهری، دهها هزار نفر در بیرون شهر به استقبال وی میآیند. چنین شخصی حتی اگر داعیه قدرت سیاسی هم نداشته باشد – که به لحاظ تاریخی نیز در این مرحله، صوفیها کمتر چنین داعیهای داشتهاند – میتواند برای حکومت وقت، خطر بالقوه به حساب آید.
از این زمان به بعد، میتوان و باید از ارتباط تصوف و سیاست دم زد؛ چراکه اساساً در هر اجتماعی، قدرت نهفته است و این برای نظام سیاسی، یک زنگ خطر محسوب میشود. وقتی یک اندیشه به جریان اجتماعی تبدیل شده و بار عاطفی مییابد، حکم یک شمشیر دو لبه را دارد که برخورد قهرآمیز با آن را به سبب پایگاه عاطفیاش، دشوار میسازد و در عین حال، از پتانسیل قدرتگیری برخوردار است و رقیبی برای یکی از مهمترین حوزههای قدرت یعنی سیاست.
تصوف , تصوف سیاسی , سیاست
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.